مراحل طراحی UX: انجام پروژه های طراحی تجربه کاربری چه روندی دارد؟

ux workflow main image

فرآین‌هایی که برای انجام پروژه‌های گوناگون طراحی تجربه کاربیر انجام می‌شوند اکثرا دارای روند‌های مشابه هم هستند؛ ولی اگر به‌دنبال یک روش یکسان و گام‌هایی کاملا ثابت برای مراحل طراحی UX هستید، باید بگویم که عملا چنین چیزی وجود ندارد!
بسته به ویژگی‌های خاص هر پروژه، طراح یا طراحان تصمیم می‌گیرند که چه مراحل یا مسیر‌هایی را در‌نظر بگیرند؛ و یا متغیر‌هایی را حذف یا اضافه کنند. پس هر‌آنچه که در اینباره گفته می‌شود لزوما درست یا غلط نیست.

عوامل موثر بر مراحل طراحی UX  کدامند؟

با وجود یکسان نبودن فرآیندهای انجام پروژه‌های تجربه کاربری، می‌توان گزینه‌های زیر را برای تعیین چگونگی تصمیم گیری و عملی سازی یک  پروژه در‌ نظر‌گرفت:

  1. نوع پروژه:
    اگر نظر من را بخواهید بهترین زمان برای طراحی UX یک محصول پیش از تولید و عرضه عمومی آن است؛ ولی ممکن است در خیلی از موارد این حالت ایده‌آل ما وجود نداشته باشد.یعنی محصول یا خدمتی قبلا ساخته شده، و بعد نیاز به طراحی درست تجربه کاربری را در آن احساس کرده اند!
    یا اینکه در حالت سخت تر، محصول به‌سبب نداشتن طراحی صحیح، بعد از  ارائه به مشکلاتی خورده و هم کارفرما و هم کاربران از آن ناراضی‌اند؛ و در این مرحله از طراح UX کمک خواسته شده است؛
    یا در بدترین حالت، پس از شکست کامل یک محصول یا خدمت، صاحبان آن متوجه اشتباه خود شده‌ و برای احیای آن دست به دامان طراحان تجربه‌کاربری شده اند!
    عامل مهم دیگر بزرگی یا کوچکی پروژه و پیچیدگی‌های آن است. ممکن است کاری در حد اصلاح دکمه‌های صفحه  خرید یک سایت کوچک  باشد؛ یا اینکه  پروژه‌ای بزرگ برای یک سازمان باشد که لازم است به صورت تیمی و با همکاری گروه‌های دیگر انجام شود.شاید از نظر زمانی کمتر از یک روز نیاز به کار روی یک پروژه باشد؛ و یا ممکن است ماه‌ها وقت لازم داشته باشد تا به نتیجه‌ی مطلوب برسد.
    به‌نظر من هیچ دو پروژهای کاملا با هم یکسان نیست؛ و مراحل طراحی UX لازم است برای هر مورد جداگانه تصمیم‌گیری و اجرا شود.
  2. کارفرما:
    درخواست‌های کارفرما‌ها(مشتریان خدمات) و سطح توقع آنها نیز بسیار متفاوت است.شاید یک کارفرما هیچ چیزی از تجربه کاربری نداند و فقط دنبال خروجی خوب برای پروژه‌اش باشد؛ دیگری توقعات بالا و گاهی نشدنی از طراح داشته باشد، و یکی دیگر مدیری متخصص و کاربلد باشد که دقیقا می‌داند چه می‌خواهد، محدودیت‌ها را درک می‌کند؛ و همچنین ارزش بالای کار طراحان تجربه کاربری را می داند؛ و خود نیز می‌تواند  هم افزایی برای پیشبرد کار داشته باشد.همه‌ی این موارد نیز در تصمیم‌گیری یک طراح خوب برای چینش و انجام پروژه‌ها موثر است.
  3. میزان بودجه:
    گرچه میزان بودجه در‌نظر گرفته‌شده برای پروژه لزوما به این معنی نیست که هرچه بیشتر خرج شود نتیجه بهتری هم گرفته خواهد‌شد؛ ولی به نوعی می‌توان گفت که رابطه مستقیمی با کیفیت کار و باز بودن دست طراح دارد.
    اگر بودجه در‌نظر گرفته‌شده کم باشد؛ شاید طراحان ناچار باشند بعضی از مراحل طراحی را محدود کنند یا وقت کمتری روی آن صرف کنند. حتی در بعضی از موارد ناچار به کنار گذاشتن برخی از مراحل طراحی تجربه کاربری(مانند تحقیقات،تست ها و …) می‌شوند.
    من معتقدم اگر کارفرما‌ها این بودجه را به صورت هزینه نبینند و آن را به چشم یک سرمایه‌گذاری لازم و به‌صرفه برای کسب و کارشان ببینند، کمتر در این‌زمینه سخت‌گیری خواهند‌کرد!
  4. توانایی‌ها و تجربه طراح:
    مانند هر متخصص دیگری،  یک متخصص طراحی تجربه کاربری هم می تواندسبک و راه و روش های خودش را داشته باشد.روشن است که تجربه ها و قابلیت های مختلف هر فرد یا تیمی هم در انتخاب مراحل طراحی UX بسیار موثر است.
    یک طراح ممکن است بتواند در حوزه های مختلف خروجی خوبی داشته باشد یا بتواند ایده های نو ارائه دهد؛ طراح دیگری ممکن است فقط در زمینه طراحی وبسایت یا اپلیکیشن کار کرده باشد؛ و یا حتی یک طراح UI باشد که بنا به ضرورت شغلی کمی هم از یوایکس بداند!
    انتخاب طراح مناسب با پروژه یا استخدام در هر مجموعه‌ای لازم است با نیاز‌ها و حوزه فعالیت بیشترین هم‌خوانی را داشته باشد و صرف داشتن  عنوان شغلی یا  زمان سابقه کار لزوما معیار مناسبی برای به‌کارگیری طراح تجربه کاربری نیست.

فرآیند طراحی تجربه کاربری‌ای که کاربرباشی هم از آن استفاده می‌کند:

به دیاگرام زیر توجه کنید:

دیاگرام مراحل طراحی UX

همان‌طور که می‌بینید این مدل طراحی نه یک طراحی خطی بلکه طراحی ای چرخشی و تکرار شونده است(برای همین عکس اصلی این پست را یک چرخ‌و‌فلک انتخاب کرده‌ام:)
این مدل فرآیند طراحی علاوه بر کاربرمحور بودن، با مدل‌های امروزی در فروش و دیجیتال مارکتینگ نیز مطابقت دارد.برای مثال بسیاری ازفعالین مارکتینگ از مدل معروف “قیف فروش “به “چرخه فروش “تمایل پیدا کرده‌اند که بسیار شبیه به این مدل است.

اگردقت کنید کار در این فرآیند با در‌ نظر‌گرفتن استراتژی کسب و کار شروع می شود و سپس به کاربرپژوهی و گرفتن داده‌ها می‌رسد.آن‌گاه داده‌های خام به‌دست‌آمده، تجزیه و تحلیل می‌شوند تا با  نگاهی باز طراحی محصول/خدمت را شروع کنیم. پس از آن از روی طراحی، محصول تولید می شود و به‌صورت ارائه‌اولیه به بازار هدف عرضه می‌شود.
بر‌اساس بازخورد‌هایی که از ارائه اولیه محصول به دست می‌آید ارزیابی‌های گوناگونی انجام می‌شود؛ و باز این چرخه تکرار می‌شود تا به ارائه نهایی محصول برسیم.
ممکن است این چرخه بار‌ها تکرار شود(روش مورد نظر من)؛ یا احتمال دارد بنا به نظر کارفرما و یا امکانات و ویژگی‌های خاص یک محصول،چرخه کامل‌نشود و پس از ارائه نهایی محصول، کار طراح به پایان برسد.

در پست‌های آینده به طور مفصل‌تر در مورد اجزای این مدل صحبت خواهم کرد.پس یادتان باشد که سلسله بحث‌های آموزشی کاربرباشی را دنبال کنید!

*شما اگر بخواهید مراحل طراحی UX را پیش ببرید چگونه عمل می کنید؟ شبیه به این فرآیند عمل می کنید یا روش‌های دیگری پیشنهاد می‌کنید؟
همین‌جا بنویسید تا با‌هم گفتگو کنیم!

-برای تهیه  محتوای قسمتی از این پست از سایت uxmastery.com بهره گرفته‌ام.
*مطالعه مطالب زیر نیز می تواند برای شما مفید باشد:
UX و UI چیست؟ آشنایی با مفهوم تجربه کاربری و رابط کاربری به زبان ساده
طراح تجربه کاربری کیست؟ چه وظایفی برای پیشبرد اهداف کسب و کارها به عهده دارد؟
حوزه‌های کاری تجربه کاربری کدامند و شامل چه تخصص‌هایی هستند؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

حاصل اعداد زیر را وارد کنید *